از تماشات در اوجم، قمرِ ناز به چند!
خلسه ی حین عروجم، پر پرواز به چند!
بین جمعیتی و در طرفِ دیگر جمع
مردمِ کوچه و بازار! پریناز به چند!
مستیِ وحی زبوری دل بیدل؛ داوود
مرحبا حال موذن! میِ آواز به چند!
ماه نو! از رصدت چاک شده قلبِ مِلل
چشم درمانده ی این قوم نظرباز به چند!
حرمِ یار خصوصیست، سرائر دارد
"آنِ " پیچیده ی مرموز جهان! راز به چند!
گوی و میدان که تویی خواهش بازی که منم
فرصت محض! خداوند سببساز به چند!
به سرِ مست چه آخر که چه ها در پیش است
ساقیِ حال! بریز آخر و آغاز به چند!
#مهدی_حسینی
#غزل_کلاسیک
برچسب : نویسنده : mosafer-poem بازدید : 23